۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

روز ایران (قدس سابق) ، روز شادی بود ، روز امید و یقین به پیروزی سبزها


چیزهایی که من روز ایران (روز قدس سابق) به چشم دیدم:
  1. کروبی: همچنان مقاوم و استوار ، خستگی ناپذیر ، به چهره ای بشاش و شاد و پیشانی عرق کرده از جنگندگی های بی امان شیخ سبزمان
  2. خاتمی: همچنان خندان ، بی عمامه ، در میان کفتارهایی که عمامه از سرش انداختند
  3. گاز اشک آور با کاور کنفی ریزبافت (3 عدد) ، اسپری اشک آور (به تعداد لازم) ، سبزهای سیگار به دست و ماسک به دهان (بی شماررررررررررررر)
  4. شیرزنان و دخترهای مامان سبز (عجب جیگری دارن بعضی از این جیگرا!)
  5. احمقهای بسیجی و طرفداران ا.ن (به ازای هر 1000 نفر سبز ، یک عدد) ، با پرچمهای حزب الله که البته نیم ساعت بعد همان پرچم ها و چوبشان بر سر سبزها فرود آمد
  6. سر شکسته و خونین سبز (2 عدد)
  7. چشمهای ورقلمبیده از گاز اشک آور (تا دلت بخواد)
  8. لنگه کفش (2 عدد) که توسط برادران کودتاچی به میان سبزها پرتاب شد!
  9. "مجید سیب سرخی" بی ناموس (مداح هیئت عشاق الحسین) ، مشغول زیر نظر گرفتن محل دستگیری سبزها درپاساژ علی پروین توی هفت تیر ، مشغول طراحی انتقال دستگیرشدگان بود به همراه چند کثافت دیگر
  10. موتور ، ماشین و سطل آشغال سوخته (به تعداد لازم و کافی برای کشیدن خشتک کودتاچیان بر سرشان)
  11. امید ... شادی ... فریاد ... شجاعت ... پیروزی ...
  12. دل قوی دار ، سحر نزدیک است ...
درود بر جنبش سبز ایران ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر