۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

پارازیت اندازهای «رعد» سپاه بر روی برج میلاد

برای دیدن عکسها در سایز بزرگ بر روی عکس کلیک کنید ...







۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

زیارت امام سیزدهم! : زیارت حضرت امام خمینی در مفاتیح های امامزاده صالح!!!


حتمن تا چند وقت دیگه همه «زیارت خ.ر» و «دعای نزول ا.ن» به مفاتیح و قرآن اضافه میشه!! داستان همون طرفه که رو شیشه ی مغازه ش نوشت: "جلد دوم قرآن مجید رسید!"؛

خبر فوری: تیر خوردن یک جوان در تقاطع تخت طاووس و میرزای شیرازی به دست لباس شخصی ها



دقیقن ساعت 12 بود که صدای عجیبی از تقاطع تخت طاووس و میرزای شیرازی شنیدم. وقتی به تقاطع رسیدم ، جوانی حدود 27 ساله و خوش تیپ ، روی زمین افتاده بود و دستهاش با دستبند بسته بود. خونریزی از پای چپش به شدت زیاد بود و بعد از حدود 10 دقیقه ماشین اورژانس رسید. 2 مامور لباس شخصی بالای سر جوان بودند. یکی از لباس شخصی ها دستبند جوان را باز کرد و نیروی امداد هم شلوار جوان را پاره کرد و مشغول جلوگیری از خونریزی شد. بعد از حدود 5 دقیقه ، دو ماشین گشت ویژه ی نیروی انتظامی هم رسیدند و جوان را داخل آمبولانس گذاشتند و بردند. همچنین موبایل شخصی که در حال فیلمبرداری از صحنه بود را ضبط کردن و گفتند بیا پایگاه 3 تحویل بگیر.
ما را چه شده؟ اینجا چه خبره؟ این کثافتهای خونخوار چی میخوان از جون جوانان ما؟ چرا نشسته ایم؟ چرا من از ترس تنهایی هیچ کاری نتوانستم بکنم برای آن جوان؟ چرا ما این کثافتها را با چنگ و دندانمان نمیدریم؟ نمیدانم ...
دلم گرفته ... خیلی ... تا حالا تیر خوردن یک نفر رو با چشم دیدی؟ تا حالا خون فواره زده جلوی چشمات؟ حالم بد است و انگار هیچوقت خوب نخواهم شد ...
همین ...